حرف دل ...

در این بازار گرم نا امیدی به فریادم رسی با چه امیدی

حرف دل ...

در این بازار گرم نا امیدی به فریادم رسی با چه امیدی

آزارم می دهی ... به عمد ...

آزارم می دهی ... به عمد ... اما من آنقدر خسته ام , آنقدر شکسته ام که هیچ نمی گویم ... نه گله ای نه شکوه ای حتی دیگر رنجیدن هم از یادم رفته است. دیگر چیزی برای دلبستن نمانده است . انتظار بی مفهوم است . نه کینه ای . نه بغضی . نه فریادی . فقط صدای چلک چلک باران این منم که روی وسعت دل زمین می گریم....

 

آزارم نده.............

نظرات 2 + ارسال نظر
معین- یکی مثل همه یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:32 ب.ظ http://www.akhareshchi.blogsky.com

سلام!
این بخش نظرات چه جوری طراحی شده؟
کد داره؟

سلام کد هم داره
چطور مگه
همه همینطورن

مرتضی جمعه 19 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:32 ب.ظ http://www.gvan.blogsky.com

سلام دوست خوبم ازاینکه زودسرنمی زنم من راببخشید آخه من دارم خودمو آماده سفرکربلا میکنم .هربدی ازمن دیدی من را حلالم کن دوست خوبم . نایب الزیارتون هستم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد